سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تکنولوژی آموزشی
 
قالب وبلاگ

برای مشاهده پاورپوینت اینجا را کلیک نمایید.


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 94/2/23 ] [ 6:36 صبح ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]

برای مشاهده پاورپوینت اینجا را کلیک نمایید.


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 94/2/21 ] [ 7:13 صبح ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]

تدی استودارد و خانم تامپسون



در روز اول سال تحصیلی، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبتهای اولیه، مطابق معمول به دانش‌آموزان گفت که همه آن‌ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقی بین آن‌ها قائل نیست. البته او دروغ می‌گفت و چنین چیزی امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکی در ردیف جلوی کلاس روی صندلی لم داده بود به نام تدی استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشی از او نداشت. تدی سال قبل نیز دانش‌آموز همین کلاس بود. همیشه لباس‌های کثیف به تن داشت، با بچه‌های دیگر نمی‌جوشید و به درسش هم نمی‌رسید. او واقعاً دانش‌آموز نامرتبی بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضی بود و سرانجام هم به او نمره قبولی نداد و او را رفوزه کرد .

امسال که دوباره تدی در کلاس پنجم حضور می‌یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلی سال‌های قبل او نگاهی بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پی‌ببرد و بتواند کمکش کند .

معلّم کلاس اول تدی در پرونده‌اش نوشته بود: «تدی دانش‌آموز باهوش، شاد و با استعدادی است. تکالیفش را خیلی خوب انجام می‌دهد و رفتار خوبی دارد. رضایت کامل».

معلّم کلاس دوم او در پرونده‌اش نوشته بود: « تدی دانش‌آموز فوق‌العاده‌ای است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولی او به خاطر بیماری درمان‌ناپذیر مادرش که در خانه بستری است دچار مشکل روحی است .»

معلّم کلاس سوم او در پرونده‌اش نوشته بود: «مرگ مادر برای تدی بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را برای درس‌خواندن می‌کند ولی پدرش به درس و مشق او علاقه‌ای ندارد. اگر شرایط محیطی او در خانه تغییر نکند او به زودی با مشکل روبرو خواهد شد .»

معلّم کلاس چهارم تدی در پرونده‌اش نوشته بود: «تدی درس خواندن را رها کرده و علاقه‌ای به مدرسه نشان نمی‌دهد. دوستان زیادی ندارد و گاهی در کلاس خوابش می‌برد.»

خانم تامپسون با مطالعه پرونده‌های تدی به مشکل او پی برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فردای آن روز، روز معلّم بود و همه دانش‌آموزان هدایایی برای او آوردند. هدایای بچه‌ها همه در کاغذ کادوهای زیبا و نوارهای رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدی که داخل یک کاغذ معمولی و به شکل نامناسبی بسته‌بندی شده بود. خانم تامپسون هدیه‌ها را سرکلاس باز کرد. وقتی بسته تدی را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه‌های کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه‌ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایی دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقداری از آن عطر را نیز به خود زد. تدی آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتی بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد . سپس نزد او رفت و به او گفت: «خانم تامپسون، شما امروز بوی مادرم را می‌دادید.»

خانم تامپسون، بعد از رفتن تدی، داخل ماشینش رفت و برای دقایقی طولانی گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگری شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش زندگی و عشق به همنوع به بچه‌ها پرداخت و البته توجه ویژه‌ای نیز به تدی می‌کرد.




پس از مدتی، ذهن تدی دوباره زنده شد. هرچه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می‌کرد او هم سریعتر پاسخ می‌داد. به سرعت او یکی از با هوش‌ترین بچه‌های کلاس شد و خانم تامپسون با وجودی که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدی دانش‌آموز محبوبش شده بود.

شش سال بعد، یادداشت دیگری از تدی به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمی هستید که در تمام عمرم داشته‌ام.

چهار سال بعد، خانم تامپسون نامه دیگری دریافت کرد که در آن تدی نوشته بود با وجودی که روزگار سختی داشته امّا دانشکده را رها نکرده و به زودی از دانشگاه با رتبه عالی فارغ‌التحصیل می‌شود. بازهم تأکید کرده بود که تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه‌ای دیگر رسید. این بار تدی توضیحی داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم ‌گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدی در پایان‌نامه کمی طولانی‌تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.

ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگری رسید. تدی در این نامه گفته بود که با دختری آشنا شده و می‌خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیحی داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسی در کلیسا، در محلی که معمولاً برای نشستن مادر داماد در نظر گرفته می‌شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلی پذیرفت و حالا حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدی را با همان جاهای خالی نگین‌ها به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطری که تدی برایش آورده بود خرید و روز عروسی به خودش زد.

تدی وقتی در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمی هرچه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: «خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم آدم مهمی هستم و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می‌توانم تغییر کنم از شما متشکرم .»

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: « تدی، تو اشتباه می‌کنی. این تو بودی که به من آموختی که می‌توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزی که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردی، بلد نبودم چگونه تدریس کنم .»

بد نیست بدانید که تدی استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا استاد برجسته پزشکی است و بخش سرطان دانشکده پزشکی دانشگاه نیز به نام او نامگذاری شده است .

همین امروز گرمابخش قلب یکنفر شوید ... وجود فرشته‌ها را باور داشته باشید، و مطمئن باشید که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت.

 


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 94/2/9 ] [ 9:34 صبح ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]

برای دیدن پاورپوینت اینجا را کلیک نمایید.


[ یادداشت ثابت - شنبه 94/2/6 ] [ 4:35 عصر ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]

برای دیدن پاورپوینتاینجا را کلیک نمایید.


[ یادداشت ثابت - شنبه 94/2/6 ] [ 4:24 عصر ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]

برای مشاهده پاورپوینت اینجا را کلیک نمایید.


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 94/1/27 ] [ 5:22 عصر ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]

برای مشاهده پاورپوینت اینجا را کلیک نمایید.


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 94/1/27 ] [ 5:12 عصر ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]

دانشجویان محترم ضمن تبریک ایام فرخنده شایسته است تاریخ ارسال گزارش ها را مطابق با جدول رعایت نمایید. بدیهی است رعایت تاریخ ارسال گزارش در اعلام نتیجه شما تأثیر مستقیم دارد.

آدرس ایمیل: mk.seyedi@gmail.com

شماره گزارش

عنوان گزارش

تاریخ ارسال گزارش

نمره

    1

معرفی سازمانی که کارورزی در آن صورت می گیرد

25/1/1394

2

 

 

2

معرفی روایط عمومی :

*جایگاه و موقعیت روابط عمومی

*نمودار تشکیلاتی آن سازمان

*وظایف روابط عمومی آن سازمان

 

 

31/1/1394

 

 

2

 

 

 

 

3

تهیه گزارش در موارد زیر با ذکر نمونه :

*نحوه ی انتشار نشریات داخلی

*آگهی منتشره در رسانه ها

*نحوه ی ارتباط با رادیو و تلویزیون

*نحوه ی تهیه ی بریده ی جراید و چگونگی استفاده از آن با ذکر نمونه

 

 

 

 

10/2/1394

 

 

 

 

4

 

 

 

 

4

گزارش از نحوه ی مدیریت روابط عمومی سازمان مربوطه شامل :

*معرفی کارشناسان روابط عمومی سازمان

*نظرسنجی درون سازمانی و برون سازمانی با ذکر نمونه

*نحوه ی انجام افکار سنجی با ذکر نمونه

 

 

 

 

20/2/1394

 

 

 

 

4

 

 

 

 

 

 

5

تهیه گزارش در موارد زیر با ذکر نمونه :

*تولید خبر ، گزارش و مقاله در سایت ها و مجلات

*برگزاری مصاحبه ی اختصاصی در سایت ها ، مجلات و ...

*پوشش خبری مراسم و رویداد های سازمان

*پاسخگویی به رسانه ها و نشریات الکترونیکی

*درج آگهی در رسانه ها

*بانک اطلاعاتی ، اخبار و مقالات و فعالیت های سازمانی

 

 

 

 

 

 

31/2/1394

 

 

 

 

 

 

4

 

6

گزارش کامل کارورزی به صورت مجلد و تحویل به دانشگاه

10/3/1394

4


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 94/1/21 ] [ 6:6 عصر ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]

برای مشاهده اینجا را کلیک نمایید.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 93/12/19 ] [ 6:51 صبح ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]

برای مشاهده پاورپوینت اینجا را کلیک نمایید.


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 93/12/11 ] [ 6:48 صبح ] [ محمدکاظم سیدی ] [ نظر ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 35
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 146060